، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

آذین زندگی ما

سفر نامه تابستانی

سلام به روی زیباتر از ماه گل دختری خودم  "خوبی مادر؟ .   به لطف خدای مهربون دوباره  فرصتی پیش اومد تا بتونیم یه  آب و هوایی عوض کنیم و به مسافرت بریم  . اینبار تصمیم گرفتیم به استان سرسبز لرستان بریم .  البته این سفر با سفرهای قبلی مون  فرق داشت چون مینا جون و دوقلوهاش و عموجون هم  با ما بودن. سفر دو هفته ای  ما اینطور شروع شد:  دوشنبه 5خرداد ساعت دو ظهر حرکت کردیم  شب  رسیدیم یزد . روز بعد یه گشتی تو شهر زدیم   و شب حرکت کردیم به سمت اصفهان زیبا "چند روز اونجا بودیم ولی صد حیف که زاینده رود رو خشک دیدیم. ...
21 خرداد 1393

آغاز سفرها

  سلام همه ی وجودم دیگه خانوم شدی ومیتونیم به مسافرت بریم .اولین سفر ت به جنوب بود البته بابایی خیلی هوس دریا کرده بود .هنوز دو ماهت کامل نشده بود .سه روز اونجا کلی حال و هوای هممون رو عوض کرد قربونت برم تو همش جوجو میخوردی و میخوابیدی خیلی دخمل خوبی بودی .                  واما ماجرای دومین  سفر دومین مسافرتت زمانی بود که نه  ماهه شدی اول به پابوسی امام رضا رفتیم چهار روز موندیم وبعد عازم گلستان شدیم شش روز در شمال موندیم فریدونکنار" نمک آبرود چالوس"گیلان "نوشهر و........ البته قرار نبود خونه خاله ت {ه...
25 آذر 1392
1