، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

آذین زندگی ما

گذر ایام و خانم شدنت ........

1392/11/22 14:46
نویسنده : مامان مهتاب
716 بازدید
اشتراک گذاری

      

           
 

                           تقدیم به تو که خودت میدانی تمام این نوشته هایم برای توست

                           تویی که با آمدنت شب هایم نیز همانند روزهایم روشن است

                           مهربانی و عشقت را مانند گرما و نور خورشید به من بخشیدی

                           خورشید زندگی ام دوستت دارم

                           و تا آخرین غروب زندگی ام در کنارت خواهم ماند

 

 

 

سلام نازگلم !

روزها و ماهها دارن از پی هم میان ومیرن و تو داری روز به روز بزرگتر میشی وخواستنی تر

داری یاد میگیری چطوری زندگی کنی و ما هم داریم برای کسب تجربه های جدید بهت کمک میکنیم

بانوی قصر خوشبختی ام !

وقتی به روزهای اولی که متوجه حضورت در وجودم شدم فکر میکنم و یا وقتی که بی صبرانه

روزهای آخر بارداری  رو معکوس میشمردم و منتظر تولدت بودم ....هیچ وقت فکر نمیکردم

اینقدر این روزها زود بگذرد و تو اینقدر شیرین بشی.

گاهی میخواستم فقط درسته قورتت بدم و گاهی میخواستم از دستت فرار کنم و به یه

گوشه ی خلوت پناه ببرم

اما همش برام خاطره میشن و فقط در آینده میتونم بگم هیییییییییی چه زود گذشت.

یادش بخیر.

دختر گل بابایی امیدوارم همیشه تنت سالم باشه و بعدها که خاطراتت رو خوندی از نوشته 

هام بدونی چقدر خاطرت برام عزیزه ناز گل مامان.

تو مونس  تمام لحظات تنهاییم هستی برات شعر میخونم قصه میگم با هم تلویزیون میبینیم با

هم شادی میکنیم غذا میخوریم در آغوش هم به خواب میریم گاهی نیمه های شب بلند

میشم و فقط به تو زل میزنم.

 مثل فرشته ها تو خواب ناز هستی دلم میخواد زود صبح بشه تا برام ناز و عشوه بیاری .

ازینکه دیگران بهم میگن چه دختر باادبی داری به خودم میبالم آره نازنینم در مقایسه با هم

سن و سالیات متوجه این موضوع میشم.

خدارو شکر که تو تربیتت موفق بودم البته مستقل بودن رو زیادی دوست داری

گاهی این موضوع ناراحتم میکنه ولی بابایی بر عکس من کلی حال میکنه میگه بذار خودش

همه ی کارها رو تجربه کنه.

آخخخخخخخخخخخخخ اگه بدونی چه آرزوها برات دارم عسلی .

خدا جونم به هممون این فرصت رو بده تا رشد و شکوفایی جگر گوشه هامون رو ببینیم.

پاره ی تنم... همه ی زندگیم ...نفسم ...عاشقتم .همه ی عمرم مال تو

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان روژینا
23 بهمن 92 10:50
عزیییییییییز دلم خدا برات حفظش کنه این عسل بانو رو که داره هر روز خانوم تر میشهقربون اون فیگوراش
مامان باران طلا
24 بهمن 92 14:23
خاله قربونت بره عسلی ماشالا دیگه دخترم خانوم شده چقدر خوبه که ما دختر داریم مهتاب جون
مامان مهتاب
پاسخ
خدا نکنه گلم ... آره دختر طلاست وای من که میمیرم براش .خدا برامون نگه داره
خاله مهدیه وساینا
25 بهمن 92 13:53
عشق خاله تو همیشه توی قلبم کنارساینا جاداری،دوست دارم به خاطر مهربونیات.....سانیا هزارتا بوس وبغل واست میفرسته....بووووووووووس
مامان تینا
27 بهمن 92 16:57
هزار هزار ماشالا به این دختر نازکه هر روز داره دوست داشتنی تر میشه از طرف من ببوسیدش خانوم خوشگله رو
مامان محیا(آرام جانم)
27 بهمن 92 23:49
دخترعزیزخونست.خدایاهمه ی بچه هارو واسه مامان باباها سلامت نگه دار
مامانی ویانا
28 بهمن 92 22:11
ماشالا چه دخملیه این خانم کوچولو خدا براتون حفظش کنه خیلی خوشحال شده باهاتون آشنا شدم
الينا جون
30 بهمن 92 15:55
سلام اميدوارم دوستهاي خوبي باشيم
مامان روژینا
5 اسفند 92 18:00
یاسمن مامان ترمه
5 اسفند 92 23:23
مامان آندیا
6 اسفند 92 16:30
چه خانم خوش تیپی هزار تا لایک داره عزیزم
مامان محیا(آرام جانم)
7 اسفند 92 16:24
شجاعت واقعی زمانی است كه شخصی بتواند از اعماق مشكلات و بدبختی ها به زندگی لبخند بزند.
مامان یگانه
10 اسفند 92 10:32
سلام چه دختر نازی دارید ماشالله دختر من هم سن وسال دختر شماست به ما هم سر بزن ممنون
الينا 'گلينا
14 اسفند 92 16:25
به اميد خدا به همه آرزو هاتون با خانم كوچولوي خوش تيپت برسي.
ساناز
16 اسفند 92 16:19
مامان ارغوان
24 اسفند 92 9:23
ماشالاه خانومی شده ها
مامان فهیمه
24 اسفند 92 19:42
سلام دوست عزیز,خدا نگهدار کوچولوهاتون باشه من شمارو لینک کردم,با اسم آذین خانوم(ملوسک2)اگه خواستید تغییرش بدم بهم خبر بدید