، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

آذین زندگی ما

اومدن و رفتن ساینا و خاله

1393/1/20 22:14
نویسنده : مامان مهتاب
758 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخمل ناز بابایی

بالاخره بعد از نه ماه انتظار کشیدن هفته ی آخر اسفند ماه خاله با دختری از

همدان  اومدن پیشمون و دو باره دیدارها تازه شد از وقتی ساینا به کلاس اول

رفته دیگه خاله جون نمیتونه زود به زود به ما سر بزنه اینه که این بار دوریشون

خیلی طول کشید.چیزی نزدیک به سه هفته موندن و صبح روز پنجشنبه

چهاردهم حرکت کردن به سمت شهرشون.چه قدر زود میگذره انگاری همین

دیروز بود انتظارشون رو میکشیدیم .حالا که رفتن جای خالیشون واقعا احساس

میشه دیروز خیلی گریه کردم دلم براشون تنگ میشه.

خاله مهدیه " ساینا جون هر جا هستین ما عاشقتونیم و دوستتون داریم .

 

روز اول عید خونه ی مامان جونی

 

 

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان محیاآرام جانم
21 فروردین 93 0:13
آخی چقدر بده درد دوری
مامان تینا
26 فروردین 93 7:48
ای جان چقدر این دخترخاله های ناز شبیه همدیگه هستند شاد باشید همیشه خوشگل خانوما
مامان ارغوان
27 فروردین 93 9:03
سالی خوب داشته باشی