روز ی که عمل شدی
سلام میوه ی باغ زندگیم "
بالاخره روز سه شنبه ساعت 8:20 دقیقه ی صبح تو رو بردن اتاق عمل .چیزی حدود یک ساعت
ونیم طول کشید.خیلی وحشتناک بود من و بابایی حال عجیبی داشتیم .وقتی اومدی بیرون صدای
گریه هات حالمون رو خراب کرد .
جالب اینجاست از وقتی به هوش اومدی همش میگفتی خدایا....خدایا....همه باتعجب نگا ت میکردن
بمیرم برات بس که جیغ کشیدی ....................بالاخره به خواب رفتی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی