، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

آذین زندگی ما

روز ی که عمل شدی

1392/11/17 20:26
نویسنده : مامان مهتاب
766 بازدید
اشتراک گذاری

سلام میوه ی باغ زندگیم "

بالاخره روز سه شنبه ساعت  8:20 دقیقه ی صبح تو رو بردن اتاق عمل .چیزی حدود یک ساعت

ونیم طول کشید.خیلی وحشتناک بود من و بابایی حال عجیبی داشتیم .وقتی اومدی بیرون صدای

گریه هات حالمون  رو خراب کرد .

جالب اینجاست از وقتی به هوش اومدی همش میگفتی خدایا....خدایا....همه باتعجب نگا ت میکردن

بمیرم برات بس که جیغ کشیدی ....................بالاخره به خواب رفتی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان محیا
17 بهمن 92 21:23
خداروشکر.ان شاالله همیشه ب شادی باشه
مامان مهتاب
پاسخ
مرسی دوست با محبتم "ایشااله برای همه شادی باشه
مامان الینا جان
18 بهمن 92 18:37
یه مدت استراحت کنی بهتر و بهتر تر میشی گلم
مامان مهتاب
پاسخ
چشم خاله جون حتما
مامان تینا
18 بهمن 92 19:14
با دیدن گریه هات خیلی ناراحت شدم عزیزم ولی الان خوشحالم که به سلامتی عمل رو پشت سر گذاشتی ایشالا همیشه سلامت باشی گلم
مامان مهتاب
پاسخ
میسی خاله جونم
مامی پوریا
18 بهمن 92 19:52
امیداوارم بهتربشی عزیزدلم...
مامان مهتاب
پاسخ
میسی خاله یی که بهم سر زدین
مامان الینا
18 بهمن 92 23:01
خاله قربونت چقدر درد کشیدی ایشالا هر چه زودتر خوب میشی عزیزم
مامان باران طلا
20 بهمن 92 10:59
بمیرم الهی انشالا همیشه سلامت باشی و دیگه هیچ وقت پات به بیمازستان و حتی مطب دکتر باز نشه عزیزم
مامان مهتاب
پاسخ
خدانکنه گلم "ایشااله هیچ وقت کسی بیمار نباشه مخصوصا این فرشته ها
مامان روژینا
21 بهمن 92 13:34
وای عزیز خاله من نمیدونستم حالت بد بودهمن و ببخش فدات شم که نیومدم پیشتالان خوبی گل خاله؟ایشالا همیشه سلامت و شاد باشیمامانی با این عکسا دلم گرفت.ببوس دخترمو
مامان مهتاب
پاسخ
وا......چه حرفیه خاله یی عیب نداره. منم کم کمک دارم خوب میشم
نگارآجی نیایش
30 بهمن 92 17:35
خدا بد نده.... چرا که نه نیایش مام باشما دختر گل و بامزه دوست میشه