ما اومدیم
سلام دوستای نازنینم امیدوارم که خوب خوب باشید .از همه تون عذر میخوام ازینکه نتونستم کامنتای با محبتتون رو جواب بدم.ایشااله ازین به بعد همیشه در خدمتتون هستم . خیلی دوستون دارم.
و اما یه سلام جانانه به جیگر مامانی !
عزیزم بالاخره بعد از کلی این پا اون پا کردن تصمیم قطعی رو گرفتیم و خونه رو فروختیم دل کندن از خونه ای که توش بزرگ شدی ذره ذره قد کشیدی خیلی برامون سخت بود"هفت سال خاطره ی ریز و درشت ....... ولی در عوض یه خونه بهتر خریدیم با متراژ بزرگتر و البته جای قشنگتر " بخاطر اینکه تو خونه ی جدید مستاجر بود و قرارداد هم داشت متاسفانه نتونستیم به خونه ی خودمون بریم برا مدت چند ماه یا شاید یک سال مجبور شدیم یه مدت مستاجر باشیم که این برای هیچ کدوممون اصلا خوشایند نیست ..... اسباب کشی در عرض یکسال وای وحشتناکه .قربونت برم الهی "با این خونه که نتونستی انس بگیری همش سراغ خونه ی قبلی و دوستات رو میگیری حالا من بیچاره همش باید جوابگوی سوالات شما باشم چرا فروختیم چرا نمیریم خونمون "من این خونه رو دوست ندارم .کچلم کردی بس که پرسیدی
عکسهایی که خودت از آثار هنری ت گرفتی
خانواده ی چهار نفره ی ما
بانوی کوچک و بچه داری
قلعه شادی