، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

آذین زندگی ما

شیرین بیان من !

1393/9/14 16:18
نویسنده : مامان مهتاب
769 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام قند عسلم خوبی مادر "                         

الان ساعت دقیقا 16 هستش  تازه به خواب ناز رفتی و منم موقعیت رو برای گذاشتن پست جدید مناسب دیدم.

دو شب پیش مینا جون اینا اومده بودن خونه مون "  بعد از کلی بازی کردن یک مرتبه از اتاقت اومدی بیرون گفتیمامان مگه من کلاس ششم نیستم ؟ گفتم نه " گفتی چرا هستم ولی یگانه یکتا الکی میگن ما دو سال بزرگتریم . حالا ول کن قضیه نیستی اونا میگن ما بزرگتریم تو میگی نخیر من بزرگتر شما هستم منظورت اینه که از اونا بزرگتری . نمیدونم چرا جدیدا احساس میکنی از همه بزرگتری بانوی من ! 

   

 چند وقت پیش هم که قرار بود ما بریم خونه مینا جون ولی چون یه سرماخوردگی کوچولو گرفته بودی از رفتنمنصرف شدیم ولی مگه مغز متفکر من گوش شنوا داره ؟ تا گفتم اگه تو بری اونجا دخترا هم سرما میخورن گفتی مامان جان پس بیا با هم بریم پارک اگه من سفره (سرفه ) کنم سفره هام میرن تو هوا پس یگانه یکتا مریض نمیشن . 

 

چند روز پیش بابایی داشت موسیقی دلخواهش رو گوش میکرد اومدی پیش من گفتی : بیا بریم بیرون اینا غمگینن.

ومن ....گاهی  عاجزمیشم ازین حاضر جوابی هات ازین زبونت خوشگل من !

 

 

پسندها (6)

نظرات (6)

مامان مینا
16 آذر 93 23:09
ببوس دختر شیرین زبونمونو
آویسا
24 آذر 93 11:31
فاطمه
24 آذر 93 11:51
من هم گاهاً معطل مي مونم ب جوابهايي كه مي شنوم.آذين هم خيلي با نمكه.هر روز با جوابهاشون سورپرايزيم
مامان روژینا
25 آذر 93 13:31
سلام مهتاب عزیزمای قربون این دخملی که هر روز داره شیرین زبونتر از دیروز میشهچه عکس ماهی ازش گرفتی مهتاب جونببوسش عروسک کوچولو رو
مامان روژینا
26 آذر 93 8:22
صفا
4 دی 93 11:54
خدا حفظش کنه دختر ناز و خوشگلیه